تحول دیجیتال

تحول دیجیتال

تحول دیجیتال (digital transformation) برای بیشتر سازمانهای امروزی به عنوان یک کلید طلایی باقی مانده که آنها را به سمت تغییر اساسی روش‌های تفکر درباره‌ی زیرساخت‌های شبکه‌ای و خدماتی که به مشتریان ارائه می‌دهند، کشانده است. این تغییرات در دهه‌های پیش‌رو، به طور اساسی روش گردش اکثر کسب‌وکارها و چگونگی مشارکت مشتریان با آنها در بازار را دوباره شکل خواهد داد.

تحول دیجیتال چیست؟ در سطح گسترده، این تحول به مورد استفاده قرار گرفتن فناوری‌های متفاوت دیجیتال به منظور ساخت یا تغییر روندهای کسب‌وکار برای پاسخگویی بهتر به انتظارات متغیر مشتریان اشاره دارد. چندین روش وجود دارد که شرکت‌ها یک استراتژی تحول دیجیتال را دنبال کنند ولی فکر کردن در مورد رویه‌هایی که منجر به این تغییرات می‌شوند، خردمندانه‌تر خواهد بود.

۵ رویه‌ی تحول دیجیتال که می‌تواند بر شبکه‌ی شما تأثیرگذار باشد

۱. تجربه‌ی یکپارچه مشتری

مشتریان امروزی زمانی که از خدمات مبتنی بر شبکه استفاده می‌کنند، انتظار تعاملاتی بدون اصطکاک را دارند. آنها می‌خواهند در هرجایی که هستند قادر به دسترسی به خدمات باشند و این خدمات با کانال‌های متعدد سازگار باشند. اگر آنها از طریق یک نرم‌افزار موبایل با شرکت در تعامل‌اند، انتظار دارند در هنگام ورود از طریق پرتال وب یا تماس تلفنی، اطلاعات، سلایق و تصمیمات‌شان نیز انتقال پیدا کند. روزهای بخش‌بندی کردن عناصر مختلف خدمات شبکه دیگر گذشته است. مشتریان امروزی خدمات شرکت را به عنوان قسمتی از یک کل منسجم می‌بینند و هیچ سیستمی را که باعث ناراحتی‌شان شود، تحمل نمی‌کنند.

همانطور که سیستم شرکت‌ها بیش از پیش پیچیده می‌شود، تهیه این تجربیات یکپارچه یک چالش بزرگ برای آنهاست. با این حال درک انتظارات و نیازهای مشتریان برای رشد و موفقیت پایدار شرکت‌ها، حیاتی است. تحقیقات نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۰، ۸۰-۹۰ درصد شرکت‌ها در درجه اول براساس تجربیات مشتری رقابت خواهند کرد. سرمایه‌گذاری برای تهیه یک تجربه‌ی مشتری باکیفیت به اندازه‌ی تولید محصولات و خدماتی که مشتری‌ها خواستار آنند، مهم و حیاتی است. با وجود انتخاب‌های فراوان در بازار پرازدحام امروزی، مشتریان به سمت برندهایی روی خواهند آورد که استفاده از خدمات‌شان در سال ۲۰۲۰ ساده و شهودی است.

۲. داده بر هرچیزی حکمرانی می‌کند

داده موتوری برای هر استراتژی تحول دیجیتال سازمان است. سازمانهایی که بهتر می‌توانند داده‌ها را جمع‌آوری و تحلیل کنند، از دید دقیق‌تری نسبت به آنچه در واقع برای کسب‌وکارشان اتفاق می‌افتد و جاهایی که نیاز به اصلاح دارد، برخوردارند. این اصلاحات می‌توانند از طریق عملکردهای موثر، تکرار سریع‌تر محصولات و خدمات جدید، و ایجاد تجربیات بهتر برای مشتری ایجاد شوند. به لطف دستگاه‌های اینترنت اشیا، شبکه‌های اجتماعی، نقاط تماس متعدد در سفر مشتری و برنامه‌های رایانش مرزی، سازمانها قادر به جمع‌آوری داده‌های بیشتری نسبت به قبل هستند که بیشتر آنها را مجاب می‌کند تا راه‌حل‌های جدید ذخیره‌سازی و رایانش را گسترش دهند. این امر به آنها اجازه می‌دهد تا تمام این اطلاعات را مدیریت و تحلیل کنند و در امنیت نگه دارند.

متاسفانه بیشتر این داده‌ها، بدون ساختار می‌باشند و به ابزارهای قدرتمند تجزیه و تحلیل نیاز دارند تا گرایشات و بینش‌های درخورد توجهی را در بین این همهمه‌ها تشخیص دهند. اکثر سازمانها به پلتفرم‌های قدرتمند رایانش ابری گرایش پیدا کرده‌اند تا برای این الگوریتم‌های یادگیری ماشینی، پردازش اسب بخار (processing horsepower) مورد نیازشان را تدارک ببینند. ولی تقاضاها برای امنیت داده اغلب آنها را مجبور می‌کند تا به این منظور IT پلتفرم‌های هیبریدی (hybrid IT platform) بیشتری بسازند. موفق‌ترین شرکت‌ها در سال ۲۰۲۰ آنهایی هستند که قادر به ساختن IT پلتفرم هیبریدی می‌باشند که بیشترین انعطاف‌پذیری و دسترس‌پذیری داده را بدون آسیب رساندن به امنیتی که مشتریان (و استانداردهای پذیرش) انتظار دارند، تهیه می‌کند.

۳. قدرت (به نوعی) در دستان هوش مصنوعی است

همانطورکه سازمانها برای مدیریت سیستم‌های پیچیده‌ی IT هیبریدی و زیرساخت IT در تلاش هستند، برنامه‌های هوش مصنوعی نقش بزرگ‌تری در خودکارسازی وظایف مرکزی و کمک به تسریع چرخه‌ی عملیات ایفا می کنند. اگر بات‌های مکالمه درصد بالایی از تعاملات مشتری را عهده‌دار باشند، یا ربات‌های جابه‌جایی (pick-and-place robots) عملکردهای فروشگاه را کارآمد سازند و یا الگوریتم‌های مالی یادگیری ماشینی بتوانند روند تصویب وام و شناسایی کلاهبرداری را خودکار کنند، یافتن راه‌هایی به منظور به کار بستن هوش مصنوعی در سرتاسر عملیات کسب‌وکار، برای شرکت‌هایی که امیدوارند جایگاهشان را در اقتصاد دیجیتال امروزی حفظ کنند، تبدیل به مسئله‌ای حیاتی شده است.

بنابراین جای تعجب ندارد که سازمانها بیش از پیش بر روی فناوری هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی سرمایه‌گذاری می‌کنند. بر طبق تحقیقات IDC، انتظار می‌رود که هزینه‌های هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۰، با رشد سرسام‌آور ۷۶۸ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۶، به ۴۶ بیلیون دلار برسد. با اینکه اکثر صنایع راه طولانی در پیش دارند تا کاملاً به صورت خودکار درآیند، جای هیچ شکی نیست که هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی به ایفای نقشی مهم‌تر در مسیر شرکت‌ها به سمت تحویل خدمات و محصولات و راهنمایی مشتریان در طی سفرشان ادامه خواهند داد.

۴. «هرچیزی» به عنوان سرویس

همزمان با گسترش پلتفرم‌های رایانش ابری، سازمان‌های بیشتری از زیرساخت در محل خودشان و نرم‌افزارهای مبتنی بر تولید فاصله گرفته‌اند و به سمت راه‌حل‌هایی قابل گسترش‌ و انعطاف‌پذیرتر حرکت کرده‌اند. در حالی که نرم‌افزار به عنوان سرویس (SaaS) تبدیل به یک ویژگی رایج سبد IT شده است، در چند سال آینده احتمالاً شرکت‌ها با حرکت به سمت راه‌حل‌های بیشتری از خدمات مبتنی بر ابر برای تمام نیازهای IT، دچار یک تحول کسب‌وکار دیجیتال می‌شوند. سازمانها به لطف مبادله‌ی ابری مستقیم (direct cloud on-ramps) موجود در مراکز داده فضای اشتراکی، می‌توانند به گونه‌ای از خدمات مبتنی بر ابر دست یابند که به خوبی توانایی‌شان را بهبود دهد بدون اینکه به تجهیزات و توسعه‌ی سریع IT، خدشه وارد کند.

تنها چند مثال از خدمات مبتنی بر ابر شامل این موارد می‌شود:
·       بازیابی از حادثه به عنوان سرویس (DraaS): پشتیبان‌گیری، افزونگی و خطر کاهش برای سیستم‌های اصلاح و بهبود.
·       امنیت سایبری به عنوان سرویس (CsaaS): حمایت، آموزش و ابزارهایی برای مبارزه با آخرین تهدیدهای سایبری.
·       شبکه به عنوان سرویس (NaaS): عملکرد شبکه به وسیله‌ی ظرفیت درگاه قابل ارتقا.
·       داده به عنوان سرویس (DaaS): راه‌حل‌های مدیریت داده برای ذخیره، ادغام و تجزیه‌ی مجموعه‌های داده.

درک راه‌حل‌های «به عنوان سرویس» که می‌تواند به نیازهای کسب‌وکار پاسخ دهد، برای سازمانهایی که به دنبال رشد سریع و سازگاری با شرایط متغیر بازار در دهه‌های پیش رو می‌باشند، حیاتی خواهد بود.

۵. زیرساخت اشتراکی

روزهای میزبانی از تمام سیستم‌های ضروری شبکه‌ در یک اتاق سرور نارکارآمد با ارتباط محدود، به سرعت رو به پایان است. سازمانهای امروزی نیاز دارند تا سیستم‌های شبکه‌شان را بر اساس یک زیرساخت قابل اعتماد و با بهره‌وری انرژی بسازند که به آنها اجازه‌ی تحویل موثر خدمات، کاهش قطعی‌های هزینه‌بردار و تنظیم عملکرد با تقاضا را می‌دهد. در حالی که احتمال دارد ادغام تمام و کمال IT در ابر برای برخی از شرکت‌ها موفقیت‌آمیز باشد، دیگر شرکت‌ها قادر نخواهند بود سطحی فراتر از سیستم‌ و داده‌های ضروری‌شان را کنترل کنند یا ببیند.

مراکز داده فضای اشتراکی برای هر شرکتی که در جستجوی تغییر هزینه‌های سرمایه‌گذاری IT به هزینه‌های عملیاتی است، که قابلیت مدیریت بیشتری دارند، یک گزینه‌ی جذاب تدارک می‌بینند. انتقال سرورها به یک مرکز داده‌ی حامل-خنثی نه تنها برایشان دسترسی به زیرساختی مطمئن‌تر و ایمن‌تر را تدارک می‌بیند، بلکه به لطف اتصالات متقاطع (cross-connections) پرسرعت و مبادلات مستقیم، دنیایی از گزینه‌های اتصال با خدمات ابری برجسته را فراهم می‌کند. مشارکت با یک تهیه‌کننده‌ی فضای اشتراکی حتی به کوچک‌ترین سازمانها نیز قابلیت دسترسی به زیرساخت IT محکمی را می‌دهد که زمانی تنها برای شرکت‌های بزرگ در دسترس بود.

همزمان که شرکت‌ها وارد دهه جدیدی می‌شوند، برای تکمیل تحول کسب‌وکار دیجیتال، از سوی بازار زیر فشار بیشتری می‌روند. با وجود تسهیل بیشتر خدمات از طریق شبکه‌ها و حتی تولیدات فیزیکی متکی بر زیرساخت دیجیتالی موجود برای دستیابی به مشتریان، مهم‌ترین کار برای سازمانها این است که به این فکر کنند که اگر می‌خواهند به پرورش کسب‌وکارشان در محیطی رقابتی‌تر از دیروز ادامه دهند، چگونه می‌توانند بر روی رویه‌های تحول دیجیتال سرمایه‌گذاری کنند.

لطفا نظر بدهید